شعر مجموعه اشعار زنِ دیوانه | خَمود کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع -Aras
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 302
  • کاربران تگ شده هیچ

-Aras

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,075
پسندها
36,048
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه: زنِ دیوانه
شاعر: خَمود
قالب اشعار: سپید
مقدمه:
در تار و پودِ قالی عطری به جا مانده

به گمانم زنی در این خرابه می‌زیسته
گورکنی در این حوالی‌ست
بانگش را می‌شنوم
-خود بلای جان خود شد-
زنی دیوانه در این خرابه می‌زیسته..
 

وِیْ

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/5/21
ارسالی‌ها
1,330
پسندها
44,681
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
سطح
38
 
  • #2
| بسم رب العشق |•

668759_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg



ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وِیْ

-Aras

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,075
پسندها
36,048
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
گورکن، گوری از نو بنا کرد
-زنِ دیوانه رفت من ماندم-
کبودی‌هایش خبر از رنجور بودن تنش می‌داد
دانه‌های خاک، بارانی آهسته و پیوسته بودند بر تنِ رنجورش
گورکن مُدام زیر لب می‌گفت
-زنِ دیوانه رفت من ماندم-
 
آخرین ویرایش

-Aras

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,075
پسندها
36,048
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
گورکن رفت من ماندم
سراسیمه بودم که باران گرفت
تو را کشته بودم که باران گرفت!
تنم داغِ، داغ تو بود
دلم سرد چون قلب تو بود
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا