گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد انارستان | زهرا نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Violinist cat❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 489
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

نرگس نوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
8/5/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
298
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #11
نه کاملا اوکیه اگه واسه خودمم بفرستی بدونم کجاها مورد علاقت بودن خوشحال میشم ر:
-کشتن ما عبادت است.
برای آنان که قتل ، کسب و کارشان است.
مجموعه دلنوشته انارستان
نویسنده : زهرا

-شهر پر از سکوت بره هاست.
پر از جنجال جانی ها و جار های جارزن و راه های راهزن.
مجموعه دلنوشته انارستان
نویسنده : زهرا
 
امضا : نرگس نوروزی

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,211
پسندها
16,576
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
سطح
24
 
  • #12
اومدم از انارستانِ سرخ بنویسم که باعث می‌شه دلِ آدم بگیره، غمِ دنیا بیاد سراغش و یه قصه‌ی تلخ، انگار که زنده شده، جلوی چشم‌هاش روایت بشه دوباره و چندباره... .
شگفت‌زده‌م کردی زهرا، ورای اون صحبت قبلی که گفته‌بودم تبحرت توی چیدن واژه‌ها مثال‌نزدنیه... این‌بار از «دغدغه‌مندیت» می‌گم که هزاران‌بار جای تشکر داره؛ مرسی که انارستان رو خلق کردی برای صداهایی که بی‌صدا موند.

پُست‌ها رو که داشتم می‌خوندم؛ یه سلسله‌مراتب چیدم تو ذهنم.
کلِ ایده‌ی انارستان رو توی این قسمت دیدم و فهمیدم چرا اسم دلنوشته، «انارستان» شد:
[او چو اناری از دست کودکی بازیگوش، فتاد و انارستان را به خون کشید]
اون دونه‌ی انارِ قشنگ افتاد اما:
[برزگر به خواب رفته
ز آن خواب‌هایی که خویش را بیداری‌ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,387
پسندها
25,570
امتیازها
47,103
مدال‌ها
55
سن
20
سطح
28
 
  • #13
انارستان به سرخی یک انارستان بود. اول برام کنجکاو کننده بود که چرا چنین عنوانی انتخاب شده اما از همون مقدمه متوجه شدم که چه وجه تشابه جالبی پیدا کردی و همچنان جوش و خروش ادبی و هنری رو در بازی با واژگان و کلمات ادبی به رخ کشیده بودی.
موفق باشی خوش قلم.:inlove:
 
امضا : ℛℴℎ

kanka

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2/9/23
ارسالی‌ها
62
پسندها
383
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
سطح
4
 
  • #14
سلام
غافلگیر شدم...
گوستاو یانوش یه جایی تو گفتگو با کافکا میگه:
"ترس از بی روزی شدن, انسانو بی شخصیت میکنه..."
نمیدونم کی هستی و کجای این آسمون تیره داری نفس میکشی...اما درود به غیرتت که ترسی از بی روزی موندن نداری (بهونه تکراری این روزها) و شخصیتی به قلمت دادی که فضای اینجارو قابل تحمل کرد.
خوشحالم که یه نفر با تراوشات ذهنیش, میتونه نویدبخش حضور افکاری تازه, پاک و جسور, توی اینجور فضاها باشه.
دوست نازنینم, فارغ از تصور عام راجع به جنسیت, قلم مردانه ت استوار ..و شانی که با نوشته هات به این فضای مجازی میده پایدار...
دست نازنینت رو میبوسم.
با احترام.
 
آخرین ویرایش
امضا : kanka

maraly0_0r

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/9/22
ارسالی‌ها
49
پسندها
335
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
سطح
4
 
  • #15
سلام اول که خسته نباشی.
یه چیز خوب و ترسناک قلمت روح رو مینویسه
یعنی اونقدر حس ها واقعی شده بودن که نگم
البته هم بخاطر موضوعت بود و هم قدرت خودت توی نوشتن و یکنایه زدن هایی بودی داشتی خدایی لذت بردیم.
و منتظر کار های بیشتری ازت هستیم.
 

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,598
پسندها
21,396
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
سلام
غافلگیر شدم...
گوستاو یانوش یه جایی تو گفتگو با کافکا میگه:
"ترس از بی روزی شدن, انسانو بی شخصیت میکنه..."
نمیدونم کی هستی و کجای این آسمون تیره داری نفس میکشی...اما درود به غیرتت که ترسی از بی روزی موندن نداری (بهونه تکراری این روزها) و شخصیتی به قلمت دادی که فضای اینجارو قابل تحمل کرد.
دوست نازنینم, فارغ از تصور عام راجع به جنسیت, قلم مردانه ت استوار ..و شانی که با نوشته هات به این فضای مجازی میده پایدار...
دست نازنینت رو میبوسم.
با احترام.
سلام
وای وای... من کامنت‌های زیادی دریافت می‌کنم ولی برای شما رو که خوندم رسما مور مورم شد. اینا رو تا حالا کسی بهم نگفته بود. واقعا سپاسگزارم از درک و ادراک عمیقتون و این که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Violinist cat❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] kanka

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,598
پسندها
21,396
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
اومدم از انارستانِ سرخ بنویسم که باعث می‌شه دلِ آدم بگیره، غمِ دنیا بیاد سراغش و یه قصه‌ی تلخ، انگار که زنده شده، جلوی چشم‌هاش روایت بشه دوباره و چندباره... .
شگفت‌زده‌م کردی زهرا، ورای اون صحبت قبلی که گفته‌بودم تبحرت توی چیدن واژه‌ها مثال‌نزدنیه... این‌بار از «دغدغه‌مندیت» می‌گم که هزاران‌بار جای تشکر داره؛ مرسی که انارستان رو خلق کردی برای صداهایی که بی‌صدا موند.

پُست‌ها رو که داشتم می‌خوندم؛ یه سلسله‌مراتب چیدم تو ذهنم.
کلِ ایده‌ی انارستان رو توی این قسمت دیدم و فهمیدم چرا اسم دلنوشته، «انارستان» شد:
[او چو اناری از دست کودکی بازیگوش، فتاد و انارستان را به خون کشید]
اون دونه‌ی انارِ قشنگ افتاد اما:
[برزگر به خواب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Violinist cat❁
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] F.Śin

ستین؛

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/1/21
ارسالی‌ها
1,058
پسندها
24,443
امتیازها
41,073
مدال‌ها
30
سن
19
سطح
28
 
  • #18
اگر زندگی تکه‌ای نان، در سفره‌ای خالی باشد، پس حق او کجاست؟
صحبتم رو با یه دونه انار از انارستان شروع می‌کنم. واقعاً حق او کجاست؟ حق همه‌ی ناحق‌ها؟
زهرای عزیزم، از یه حرفت می‌شه هزاران کلمه برداشت کرد و از یه کلمه‌ هزاران جمله. حالا این‌جا خودت دیگه حساب کن از خود انارستان میشه کتاب‌ها نوشت.
من همیشه افتخارم به تو بوده، به قلمت، به سر نترس داشتنت، به حریف طلبیدنت، اصلاً هیچ می‌دونستی از تو خیلی کم هست؟ کی می‌تونه اسم "انارستان" رو بذاره رو یه دلنوشته‌ای که از موضوعش غم می‌باره و خون؟
و من همه‌ش دارم به این فکر می‌کنم که همه‌ی دونه‌های انار سرجای خودشون نشستن، همه با هم برابرن، حق هیچ دونه اناری ضایع نشده، درست برخلاف چیزی که میشه از تک تک پست‌های انارستان برداشت کرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ستین؛

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,598
پسندها
21,396
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
صحبتم رو با یه دونه انار از انارستان شروع می‌کنم. واقعاً حق او کجاست؟ حق همه‌ی ناحق‌ها؟
زهرای عزیزم، از یه حرفت می‌شه هزاران کلمه برداشت کرد و از یه کلمه‌ هزاران جمله. حالا این‌جا خودت دیگه حساب کن از خود انارستان میشه کتاب‌ها نوشت.
من همیشه افتخارم به تو بوده، به قلمت، به سر نترس داشتنت، به حریف طلبیدنت، اصلاً هیچ می‌دونستی از تو خیلی کم هست؟ کی می‌تونه اسم "انارستان" رو بذاره رو یه دلنوشته‌ای که از موضوعش غم می‌باره و خون؟
و من همه‌ش دارم به این فکر می‌کنم که همه‌ی دونه‌های انار سرجای خودشون نشستن، همه با هم برابرن، حق هیچ دونه اناری ضایع نشده، درست برخلاف چیزی که میشه از تک تک پست‌های انارستان برداشت کرد.
گفته بودی:

ولی من اینو خیلی خوب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Violinist cat❁
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا