دفتر شعر دفتر شعر کاربر Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 488
  • بازدیدها 2,474
  • کاربران تگ شده هیچ

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #451
کم‌کم شکسته شد، جبروت صدای تو


طاووس پرافاده‌ی مغرور، وای تو





تو بی‌پناه عالم و این کودکان خواب


بر شانه بسته‌اند طلسم دعای تو





من از کدام سو، به تو نزدیک‌تر شوم


افتادم از نفس، نرسیدم به پای تو





نفرت به عشق و عشق به نفرت شبیه شد؛


تلخ است ماجرای من و ماجرای تو





این عشق، جز حکایت دادوستد نبود


مردی برای من که بمیرم برای تو





عبدالجبار_کاکایی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #452
وقتی که تو نیستی


دنیا


چیزی کم دارد.....


من فکر می کنم در غیاب تو


همه ی خانه های جهان خالی ست،


همه ی پنجره ها بسته است...


بگویم:


واقعاً


وقتی که تو نیستی


خیلی ها از خانه بیرون نمی آیند...


واقعاً


وقتی که تونیستی،


من هم


تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام......


واقعاً


وقتی که تونیستی،


بدیهی ست که تو نیستی!








سید_علی_صالحی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #453
من از عطرِ آهسته‌ی هوا می‌فهمم


تو باید تازگی‌ها


از اینجا گذشته باشی.


گفت‌وگویِ مخفی ماه


و پرده‌پوشیِ آب هم


همین را می‌گویند.


دیگر نیازی به دعای دریا نیست


گلدان‌ها را آب داده‌ام


ظرف‌ها را شسته‌ام


خانه را رُفت و رو کرده‌ام


دنیا خیلی خوب است،


بیا!


علامتِ خانه‌بودنِ من


همین پنجره‌ی رو به جنوبِ آفتاب است،


تا تو نیایی


پرده را نخواهم کشید...





سید_علی_صالحی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #454
شوری که در جهان من افتاد، این نبود


نامی که بر زبان من افتاد، این نبود





آن راز سر به مهر که سی سال پیش ازین


چون آتشی به جان من افتاد، این نبود





پیغمبری که با نفحات شبانی اش


یک شب از آسمان من افتاد، این نبود





آن شعله های سر کش آتش که با وقار


در پای دودمان من افتاد، این نبود





آن کشتی نجات که در باد هولناک


از موج بی امان من افتاد، این نبود





دستی که از تلاطم دریا مرا گرفت


وقتی که بادبان من افتاد، این نبود





قولی که بر زبان تو لغزید آن نشد


شعری که در دهان من افتاد، این نبود





عبدالجبار_کاکایی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #455
فلک، ای دوست، ز بس بی‌حد و بی‌مر گردد


بد و نیک و غم و شادی همه آخر گردد





زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش


نیست امید که همواره نفس بر گردد





چرخ بر گرد تو دانی که چه سان می‌گردد


همچو شهباز که بر گرد کبوتر گردد





تیره آن چشم که بر ظلمت و پستی بیند


مرده آن روح که فرمانبر پیکر گردد





گر دو صد عمر شود پرده‌نشین در معدن


خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد





نه هر آن را که لقب بوذر و سلمان باشد


راست کردار چو سلمان و چو بوذر گردد





علم سرمایهٔ هستی است، نه گنج زر و مال


روح باید که از این راه توانگر گردد





نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر


مگر آن روز که خود مفلس و مُضطر گردد





قیمت بحر در آن لحظه بداند ماهی


که به دام ستم انداخته در بر گردد





نه هر آن کو قدمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #456
قطار می‌رود


تو می‌روی


تمام ایستگاه می‌رود


و من چقدر ساده‌ام


که سالهای سال


کنار این قطار ایستاده‌ام


و همچنان


به نرده‌های ایستگاه رفته


تکیه داده‌ام..





قیصر_امین_پور
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #457
ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای


دشمن از دوست ندانسته و نشناخته‌ای





دشمن از دوست ندانسته و نشناخته‌ای


من ز فکر تو به خود نیز نمی‌پردازم





نازنینا تو دل از من به که پرداخته‌ای


چند شب‌ها به غم روی تو روز آوردم





که تو یک روز نپرسیده و ننواخته‌ای


گفته بودم که دل از دست تو بیرون آرم





باز دیدم که قوی پنجه درانداخته‌ای


تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد


ز ابروان و مژه‌ها تیر و کمان ساخته‌ای





لاجرم صید دلی در همه شیراز نماند


که نه با تیر و کمان در پی او تاخته‌ای





ماه و خورشید و پری و آدمی اندر نظرت


همه هیچند که سر بر همه افراخته‌ای





با همه جلوه طاووس و خرامیدن کبک


عیبت آن است که بی مهرتر از فاخته‌ای





هر که می‌بیندم از جور غمت می‌گوید


سعدیا بر تو چه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #458
میانِ باغ گلِ سرخ‌ های و هو دارد

که بو کنید دهان مرا چه بو دارد!



به باغ خود همه مستند، لیک نی چون گل

که هر یکی به قدح خورد و او سبو دارد



چو سال سالِ نشاط است و روز روزِ طرب

خُنک مرا و کسی را که عیش خو دارد



چرا مقیم نباشد، چو ما، به مجلسِ گل

کسی که ساقیِ باقیِّ ماهرو دارد؟



به باغ جمله ش*ر..ابِ خدای می‌نوشند

در آن میانه کسی نیست کاو گلو دارد



عجایب‌اند درختانش، بکر و آبستن،

چو مریمی که نه معشوقه و نه شو دارد



هزار بار چمن را بسوخت و باز آراست

چه عشق دارد با ما، چه جست و جو دارد!



شمس تبریزی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #459
اندک اندک جمع مستان مي رسند

اندک اندک مي پرستان مي رسند



دلنوازان نازنازان در ره اند

گلعذاران از گلستان مي رسند



اندک اندک زين جهان هست و نيست

نيستان رفتند و هستان مي رسند



جمله دامن هاي پرزر همچو کان

از براي تنگدستان مي رسند



لاغران خسته از مرعاي عشق

فربهان و تندرستان مي رسند



جان پاکان چون شعاع آفتاب

از چنان بالا به پستان مي رسند



خرم آن باغي که بهر مريمان

ميوه هاي نو زمستان مي رسند



اصلشان لطفست و هم واگشت لطف

هم ز بستان سوي بستان مي رسند


شمس تبریزی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
2,522
امتیازها
18,473
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • مدیر
  • #460
دوست همان بِه که بلاکش بُوَد

عود همان بِه که در آتش بُوَد



جامِ جفا باشد دشوارخوار

چون ز کفِ دوست بود خوش بُوَد



زهر بنوش از قدحی کان قدح

از کرم و لطف مُنَقَّش بُوَد



عشق خليل است، درآ در ميان

غم مخور ار زيرِ تو آتش بُوَد



در خم چوگانش يکی گوی شو

تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد



رقص‌کنان گوی اگر چه ز زخم

در غم و در کوب و کشاکش بُوَد



سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم

قبله‌ی هر فارسِ مه وش بُوَد





شمس تبریزی
 
امضا : Arjmand

موضوعات مشابه

عقب
بالا