- تاریخ ثبتنام
- 28/8/18
- ارسالیها
- 6,635
- پسندها
- 32,079
- امتیازها
- 84,373
- مدالها
- 33
سطح
34
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
شاخه گلی که به تنهاییام بو برده بود
در فاصلهی بین دستهایمان خشکید
هیس
قهوهات را بخور
و آرامش این شعر را به هم نزن
از سطر بعد
به خانه بر میگردم
و آرزوهایم را
در صف اتوبوس جا میگذارم
فردا
روز جهانی خوشبختی ست !
زنگ بزن
و جوری که صدایت را نشناسم
خداحافظی کن .
در فاصلهی بین دستهایمان خشکید
هیس
قهوهات را بخور
و آرامش این شعر را به هم نزن
از سطر بعد
به خانه بر میگردم
و آرزوهایم را
در صف اتوبوس جا میگذارم
فردا
روز جهانی خوشبختی ست !
زنگ بزن
و جوری که صدایت را نشناسم
خداحافظی کن .