- تاریخ ثبتنام
- 2/4/19
- ارسالیها
- 160
- پسندها
- 8,612
- امتیازها
- 23,763
- مدالها
- 12
- سن
- 23
سطح
15
- نویسنده موضوع
- #51
بعد از کلی امتحان دوباره برگشتم با پست جدید
- آتَشم!
وای! وای از حال دلش که ویران شده بود. مگر قرار نبود همهچیز درست شود؟ پس این بلای جان از کجا پیدایش شده بود؟ از پشت تلفن هم میتوانست نیشخند دنداننمایش را تصور کند. فشار محکمی به گوشی وارد کرد و جیغ زد:
- مردتیکهی عوضی! چرا به خواهرم زنگ زدی؟ از کجا شمارش رو آوردی؟ گمشو قطع کن از زندگیمون برو بیرون!
صدایش جیغ و حرصی بود. سیلا نمیتوانست خشمش را کنترل کند؛ هیچوقت! صدای دیوانهکننده مرد و خندهی هیستریکش بر روان سیلا خط عمیقی کشید.
- چقدر مؤدب! به نظرم یه کلاس کنترل خشم برو خواهر بزرگه!
خیلی نیاز داشت خشمش را بر سر چیزی خالی کند. دندانهایش را در...
- آتَشم!
وای! وای از حال دلش که ویران شده بود. مگر قرار نبود همهچیز درست شود؟ پس این بلای جان از کجا پیدایش شده بود؟ از پشت تلفن هم میتوانست نیشخند دنداننمایش را تصور کند. فشار محکمی به گوشی وارد کرد و جیغ زد:
- مردتیکهی عوضی! چرا به خواهرم زنگ زدی؟ از کجا شمارش رو آوردی؟ گمشو قطع کن از زندگیمون برو بیرون!
صدایش جیغ و حرصی بود. سیلا نمیتوانست خشمش را کنترل کند؛ هیچوقت! صدای دیوانهکننده مرد و خندهی هیستریکش بر روان سیلا خط عمیقی کشید.
- چقدر مؤدب! به نظرم یه کلاس کنترل خشم برو خواهر بزرگه!
خیلی نیاز داشت خشمش را بر سر چیزی خالی کند. دندانهایش را در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش