روی سایت مجموعه دلنوشته های صدای دل|زهرا افشار کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
″ذهن″
گاهی وقت ها فکر می‌کنم که ای کاش میشد، بعضی اتفاقات را از ذهن برداشت، محو کرد، نمی‌گویم فراموش کرد چون آن دیگر یک معقوله ی جداگانه است و وجه منطقی دارد و در حال حاضر، نمی‌توانم از منطق چیزی بگویم.فقط می‌گویم ای کاش میشد نگرانی ها را از ذهن کند و برداشت، مانند تکه ای اضافی از روی ذهن، بعد اتفاق ها و حس خوب را جایگزین آن کرد تا جای زخمش التیام یابد...

#زهرا افشار

***
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
″تنهایی″
تنهایی بهتر از زندگی کردن میان آدم هایی است که هیچ درکی از تو ندارند؛
و تمام عقاید و افکارشان با تو زمین تا آسمان فرق دارد،
که این بی شک سخت ترین تراژدی زندگی است...

#زهرا افشار

***
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
″خاطره ها″
زمانی که رابطه ای را تمام می‌کنید،
مطمئنا ناراحت و عصبانی هستید،
و ممکن است هر کاری از شما سر بزند!
مانند از بین بردن خاطره ها...
ولی شما را به خدا قسم،
تمام خاطره ها را از بین نبرید، چرا که پشیمان می‌شوید.
نه اینکه یک یا دو هفته بعد دلتان تنگ شود و بخواهید سراغی از آن خاطرات شیرین بگیرید، نه!
یک سال بعد، درست زمانی که فکر می‌کردید همه چیز تمام شده و فراموش کردید در کافه ای نشستید و ناگهان،
قسمتی از آهنگی پخش می‌شود و مغزتان را درگیر می‌کند که آن آهنگ چقدر برایتان آشنا بود!
یا شاید یک تشابه اسمی، حال و هوایتان را ببرد به ناکجا آباد ذهنتان و خاطرات شیرین اما مبهمی را به یاد آورید که ذهنتان را بهم بریزد...
و یا شاید؛
یک دلتنگی کوچکی ته دلتان بنشید،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
″ادم ها″
بدترین و منزجر کننده ترین آدم ها آنهایی هستند که نه تلاشی برای زندگیشان می‌‌کنند و نه امیدی به آینده دارند.این ها حتی از زندگی خود و یکنواختی اش هم می‌نالند و انتظار این را دارند که خود به خود همه چی درست شود.می‌شود گفت که راحت طلبند.از سختی زندگی شاکی هستند و مدام افکار و عقاید پوچشان باعث می‌شود رو به افسردگی و نابودی پیش بروند.حتی ممکن است بزرگترین آرزویشان این باشد که کسی به آنها توجه کند و آنها را دوست داشته باشد!در حالی که نمی‌دانند دوست داشتنی ترین آدم ها آن هایی هستند که دست از افکار منفی شان کشیده و زندگیشان را از یکنواختی در می‌آورند. تسلیم زندگی نمی‌شوند و به وضعیت فعلی قانع نیستند. زندگی را مانند دشمنی می‌بینند که قصد پایین کشیدن و زمین زدنشان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
″خیالت″
نزدیک صبح است و خواب به چشمانم نمی‌آید،
آخر خیالت جلوی آمدنش را گرفته...

#زهرا افشار

***
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
″تنها″
تو تنهاییاتون یه رابطه رو شروع نکنید،
چون حسی که به وجود میاد فقط بخاطر همون "تنهاییه"
و زمانی می‌رسه که دورتون شلوغ میشه و دیگه تنها نیستید.
و اونجاست که شرمنده ی احساستون میشید و کاری جز ترک کردن بی سرو صدای طرف مقابلتون ندارید...

#زهرا افشار

***
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
″حس خوب دو نفره″
_بریم یه دوری بزنیم؟
-:الان؟!؟انقد مشتاقی؟!
_نه الان نه!!اگه میشد که اره، ولی خب نمیشه.
-:چرا نشه؟! موتورو روشن میکنم، میندازمت ترک موتور، میریم عظیمیه دور دور.
_هی وای من!! نه،من میگم بریم انقلاب.
-:این همه راه بکوبیم تا انقلاب؟!؟
_راهه که می‌خوام...هر چی طولانی تر زمانمون بیشتر... مگه تو دوست نداری؟
-:چرا ب فکر خودم نرسید؟!دوست دارم چه جورشم، میریم انقلاب، تو راهم برات فالوده بستنی میگیرم،دوتایی بخوریم.
_الان بستنی نمی‌چسبه... یخ می‌کنیم!
-:می‌خوام یخ کنی،بلرزی از سرما، منم کتمو دربیارم بدم بهت سردت نشه!
_توام دستتو ببری تو جیب کتت.
-:اره، نزدیکت میشم که نه من سردم شه نه تو.
_بارونم باشه؟
-:باشه...تو یهو کتو میگیری رو سرت، منم دستتو میگیرم میبرم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
″حرف″
ما دلتنگ آدما نمیشیم،
دلتنگ حرف زدن باهاشون میشیم...

#زهرا افشار

***
 
آخرین ویرایش
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
″بعد مرگ″
وقتی من مردم، لطفا نیاید سر مزارم تا بهم بگید چقدر دوستم دارید و چقدر دلتون برام تنگ شده، چون اینا حرفایی هستن که وقتی هنوز زنده ام می‌خوام بشنوم...


#زهرا افشار

***
 
آخرین ویرایش
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,502
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
″ته قصه″
دقت کردی؟
وقتی یه فیلم رو که می‌بینی،
قسمت های هیجانیش خیلی استرس داری و همش دلت می‌خواد بدونی که بالاخره چی می‌شه؟
شب به صبح می‌رسه؟
تاریکی از بین می‌ره؟‌
به مراد دلش می‌رسه؟
همونی که می‌خواد می‌شه...؟!
و وقتی که فیلم رو تا آخر دیدی و به پایان رسید،
یه نفس راحت می‌کشی،
و دفعه ی بعدی که اون فیلم رو جایی دیگه می‌بینی
دیگه خیالت راحته؛
دیگه نگران نیستی؛
می‌دونی تهش چی میشه!
می‌دونی که دیگه هر اتفاقی که بیفته،
تهش همه چی خوبه...
دیگه استرست کمتر می‌شه. . .
ای کاش می‌دونستیم؛
الان که تو مخمصه ی بزرگ زندگی گیر کردیم،
با این دل نا آروم و آشوب،
تهش چی می‌شه؟!
ته داستان ماهم خوبه‌؟ یا...

#زهرا افشار

***
 
امضا : فرزانه رجبی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا