شاعر‌پارسی اشعار ایرج میرزا

  • نویسنده موضوع NASTrr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 232
  • کاربران تگ شده هیچ

FakhTeh

مدیر ارشد + مسئول فنی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
29/1/20
ارسالی‌ها
3,943
پسندها
41,651
امتیازها
71,672
مدال‌ها
36
سطح
38
 
  • مدیرکل
  • #11
چشمم سپید شد به رَهِ انتظارِ اسب
پیدا نشد ز جانب سوران سوارِ اسب


آری شدید تر بود از موت بی گُمان
چون انتظار های دگر انتظار اسب


با اسب می کنند همه مردمان شکار
من کرده ام پیاده به سوران شکارِ اسب


چشمم به راه بود که پیدا شود ز دور
تا جان و دل کنم به تشکّر نثارِ اسب


از بهر احترام روم چند گام پیش
گیرم ز دستِ رایض و بوسَم فَسارِ اسب


همچون عنان دو دست به گردن در آرمش
بوسم رکاب وار یمین و یسارِ اسب


من بی قرار اسب و دوچشمم بود به راه
باشد به جای خویش کماکان قرارِ اسب


رنجِ پیادگی و لبِ خشک و راهِ ذُشک
یارِ منند و سایۀ اصطبل یارِ اسب


با پای لنگ می روم امروز سویِ کنک
فردا چه سود اگر بشوم من سوار اسب


تا کی بسانِ فاخته کو کو کنم همی
در انتظارِ طلعتِ طاووس وارِ اسب


تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا