شاعر‌پارسی اشعار جامی

  • نویسنده موضوع Hilary
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 151
  • بازدیدها 4,160
  • کاربران تگ شده هیچ

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
الهی غنچهٔ امید بگشای!​
گلی از روضهٔ جاوید بنمای
بخندان از لب آن غنچه باغم!​
وزین گل عطرپرور کن دماغم!
درین محنت‌سرای بی مواسا​
به نعمت‌های خویش‌ام کن شناسا!
ضمیرم را سپاس اندیشه گردان!​
زبانم را ستایش‌پیشه گردان!
ز تقویم خرد بهروزی‌ام بخش!​
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mahsa78

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست
ثنایش جوهر تیغ زبان‌هاست
زبان در کام، کام از نام او یافت
نم از سرچشمهٔ انعام او یافت
خرد را زو نموده دم به دم روی
هزاران نکتهٔ باریک چون موی
فلک را انجمن‌افروز از انجم
زمین را زیب انجم ده به مردم
مرتب‌ساز سقف چرخ دایر
فراز چار دیوار عناصر
قصب‌باف عروسان بهاری
قیام‌آموز سرو جویباری
بلندی‌بخش هر همت‌بلندی
به پستی‌افکن هر خودپسندی
گناه آمرز رندان قدح‌خوار
به طاعت‌گیر پیران ریاکار
انیس خلوت شب‌زنده‌داران
رفیق روز در محنت‌گذاران
ز بحر لطف او ابر بهاری
کند خار و سمن را آبیاری
وجودش آن فروزان آفتاب است
که ذره ذره از وی نوریاب است
ز بام آسمان تا مرکز خاک
اگر صد پی به پای وهم و...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
دلا تا کی درین کاخ مجازی
کنی مانند طفلان خاک‌بازی؟
تویی آن دست‌پرور مرغ گستاخ
که بودت آشیان بیرون ازین کاخ
چرا ز آن آشیان بیگانه گشتی؟
چو دونان جغد این ویرانه گشتی؟
بیفشان بال و پر ز آمیزش خاک
بپر تا کنگر ایوان افلاک!
ببین در رقص ارزق‌طیلسانان
ردای نور بر عالم‌فشانان
همه دور شباروزی گرفته
به مقصد راه فیروزی گرفته
یکی از غرب رو در شرق کرده
یکی در غرب کشتی غرق کرده
شده گرم از یکی، هنگامهٔ روز
یکی را، شب شده هنگامه‌افروز
یکی حرف سعادت نقش بسته
یکی سررشتهٔ دولت گسسته
چنان گرم‌اند در منزل‌بریدن
کزین جنبش ندانند آرمیدن
چه داند کس که چندین درچه کارند
همه تن رو شده، رو در که دارند
به هر دم تازه‌نقشی می‌نمایند...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
لله الحمد قبل کل کلام

به صفات الجلال و الاکرام

هر چه مفهوم عقل و ادراک است

ساحت قدس او از آن پاک است

به هوا و هوس در او نرسی

تا ز لا نگذری به هو نرسی

ای همه قدسیان قدوسی

گرد کوی تو در زمین بوسی!

پرتو روی توست از همه سو

همه را رو به توست از همه رو

قطع این ره به راه‌پیمایی

کی توان گر تو راه ننمایی ؟

بنما ره! که طالب راهیم

ره به سوی تو از تو می‌خواهیم

احدی، لیک مرجع اعداد

واحدی، لیک مجمع اضداد

اولی و تو را بدایت نی

آخری و تو را نهایت نی

ذات تو در سرادقات جلال

از ازل تا ابد به یک منوال

بر تو کس نیست آمر و ناهی

همه آن می‌کنی که می‌خواهی

ای جهانی به کام، از در تو!

کام خواهم نه دام از در تو

به جوار خودم رهی بنمای!

در حریم دلم دری بگشای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
جامی از گفت و گو ببند زبان!

هیچ سودی ندیده، چند زیان؟

پای کش در گلیم گوشهٔ خویش!

دست بگشا به کسب توشهٔ خویش!

روی دل در بقای سرمد باش!

نقد جان زیر پای احمد پاش!

فیض ام‌الکتاب پروردش

لقب امی خدای از آن کردش

لوح تعلیم ناگرفته به بر

همه ز اسرار لوح داده خبر

قلم و لوح بودش اندر مشت

ز آن نفر سودش از قلم انگشت

از گنه شست دفتر همه پاک

ورقی گر سیه نکرد چه باک؟

بر خط اوست انس و جان را سر

گر نخواند خطی، از آن چه خطر؟

جان او موج خیز علم و یقین

سر لاریب فیه اینست، این!

قم فانذر ، حدیث قامت او

فاستقم، شرح استقامت او

جعبهٔ تیر مارمیت، کفش

چشم تنگ سیه دلان، هدفش

وصف خلق کسی که قرآن است

خلق را وصف او چه امکان است؟

لاجرم معترف به عجز و قصور

می‌فرستم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
ای کشیده به کلک وهم و خیال

حرف زاید به لوح دل همه سال!

گشته در کارگاه بوقلمون

تختهٔ نقش‌های گوناگون!

چند باشد ز نقش‌های تباه

لوح تو تیره، تختهٔ تو سیاه؟

حرف‌خوان صحیفهٔ خود باش!

هر چه زائد، بشوی یا بتراش!

دلت آیینهٔ خدای‌نماست

روی آیینهٔ تو تیره چراست؟

صیقلی‌وار صیقلی می‌زن!

باشد آیینه‌ات شود روشن

هر چه فانی، از او زدوده شود

وآنچه باقی، در او نموده شود

صیقل آن اگر نه‌ای آگاه

نیست جز لا اله الا الله

لا نهنگی‌ست کاینات آشام

عرش تا فرش درکشیده به کام

هر کجا کرده آن نهنگ آهنگ

از من و ما، نه بوی مانده، نه رنگ

هست پرگار کارگاه قدم

گرد اعیان کشیده خط عدم

نقطه‌ای زین دوایر پرکار

نیست بیرون ز دور این پرگار

چه مرکب، درین فضا، چه بسیط

هست حکم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
سر مقصود را مراقبه کن!

نقد اوقات را محاسبه کن!

باش در هر نظر ز اهل شعور!

که به غفلت گذشته یا به حضور!

هر چه جز حق ز لوح دل بتراش!

بگذر از خلق و، جمله حق را باش!

رخت همت به خطهٔ جان کش

بر رخ غیر، خط نسیان کش!

در همه شغل باش واقف دل!

تا نگردی ز شغل دل غافل!

دل تو بیضه‌ای‌ست ناسوتی

حامل شاهباز لاهوتی

گر ازو تربیت نگیری باز

آید آن شاهباز در پرواز

ور تو در تربیت کنی تقصیر

گردد از این و آن فسادپذیر

تربیت چیست؟ آنکه بی گه و گاه

داری‌اش از نظر به غیر نگاه

بگسلی خویش از هوا و هوس

روی او در خدای داری و بس!

 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #8

آن بود اختیار در هر کار

که بود فاعل اندر آن مختار

معنی اختیار فاعل چیست؟

آنکه فاعل چو فعل را نگریست،

ایزد اندر دلش به فضل و رشاد

درک خیریت وجود نهاد

یعنی آن‌اش به دیده خیر نمود،

کید آن علم از عدم به وجود

منبعث شد از آن ارادت و خواست

کرد ایجاد فعل، بی کم و کاست

درک خیریت، اختیار بود

و آن به تعلیم کردگار بود

هر چه این علم و خواست، شد سبب‌اش

اختیاری نهد خرد لقب‌اش

وآنچه باشد بدون این اسباب

اضطراری‌ست نام آن، دریاب!

باشد از اختیار قدرت دور

فاعل آن بود بر آن مجبور

هر که در فعل خود بود مختار

فعل او دور باشد از اجبار

گرچه از جبر، فعل او دورست

اندر آن اختیار مجبورست

ورچه بی‌اختیار کارش نیست

اختیار اندر اختیارش نیست

 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
شیوهٔ واعظ آن بود که نخست

فعل خود را کند به قول، درست

چون شود کار او موافق گفت

گرد دهد پند غیر، نیست شگفت

زشت باشد که عیب خودپوشی

واندر افشای دیگران کوشی

شب عمرت به وقت صبح رسید

صبح شیب از شب شباب دمید

چرخ گردان جز این نمی‌داند

کسیا بر سر تو گرداند

به طبیبان میار روی و، مجوی!

دارویی کان سیاه سازد موی

هست عیبی به هر سر مو، شیب

اینت یک پیری و هزاران عیب!

می‌کنی از بیاض شعر اعراض

روز و شب شعر می‌بری به بیاض

گاه می‌خواهی از مداد، امداد

می‌کنی شعر را چو شعر، سواد

چون زمانه سواد شعر ربود

خود بگو از سواد شعر چه سود؟

چه زنی در ردیف قافیه چنگ؟

کار بر خود کنی چو قافیه تنگ؟

هست نظمی لطیف، عمر شریف

که‌ش مرض قافیه‌ست و مرگ ردیف

دل گرو کرده‌ای به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #10


«شعر در نفس خویشتن بد نیست»

پیش اهل دل این سخن رد نیست

«نالهٔ من ز خست شرکاست»

تن چو نال‌ام ز شر ایشان کاست

پیش از این فاضلان شعر شعار

کسب کردی فضایل بسیار

مستمر بر مکارم اخلاق

مشتهر در مجامع آفاق

همه را دل ز همت عالی

از قناعت پر، از طمع خالی

وه کز ایشان بجز فسانه نماند

جز سخن هیچ در میانه نماند

لفظ شاعر اگر چه مختصرست

جامع صد هزار شین و شرست

نیست یک خلق و سیرت مذموم

که نگردد ازین لقب مفهوم

شاعری گرچه دلپذیرم نیست

طرفه حالی کز آن گزیرم نیست

می‌کنم عیب شعر و، می‌گویم!

می‌زنم طعن مشک و، می‌بویم!

طعنه بر شعر، هم به شعر زنم

قیمت و قدر آن ، بدو شکنم

چکنم؟ در سرشت من اینست!

وز ازل سرنوشت من اینست!

 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا