همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

[ش.م.ی.م فرهادی]

من غلام قمرم، غير قمر هيچ مگو

پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو

سخن رنج مگو،جز سخن گنج مگو

ور از اين بي خبري رنج مبر، هيچ مگو

|نظامی|

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

ای قوم بــه حج رفتـه کجایید کجایید

معشوق همین جـاست بیایید بیایید

معشوق تــو همسایه و دیوار به دیوار

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

|نظامی|

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او

|وحی بافقی|

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

بايد خريدارم شوي تا من خريدارت شوم

وزجان و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم

|رهی معیری|

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
| حافظ|

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

اندر دل بی وفا غم و ماتم باد

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد

|حضرت جان، مولانا|

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

خدایااا ببین تنهای تنهایم

میان این همه آدم

تقاص با او بودن را چرا

این گونه پس دادم؟

|اخوان ثالث|

 

[تینا مسافر]

نسبت شاعری به من دادی
کاش دشنام می‌فرستادم!

عاشقم، عاشقی که در غم عشق
لذتی یافت بهتر از شادی

منِ تنها اسیر تنگم و تو
ماهی آب‌های آزادی

از پریزادگان و سنگدلان
دل ربودی و آدمیزادی!

سایه‌ات را خدا نگه دارد
ای غم، ای نعمت خدادادی...


سجاد سامانی

 

[تینا مسافر]

دلخوشم با غزلی تازه همینم،کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست

قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه‌گاهی که کنارت بنشینم، کافیست

گله‌ای نیست، من و فاصله‌ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم،کافیست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین‌قدر که گرم است زمینم،کافیست


من همین‌قدر که با حال و هوایت گه‌گاه
برگی از باغچه‌ی شعر بچینم، کافیست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شور مرا خوبترینم، کافیست!

محمدعلی بهمنی

 

[تینا مسافر]

قلب من کودکی سبک‌سر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد؟!

او که می‌گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جانش کرد؟!

فروغ فرخزاد