همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

[SAN.SNI]

"گمگشته"

دگرم آرزوی عشقی نیست
بی دلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز مینالید
که هنوز نظر به او باشد...

 

[SAN.SNI]

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیاندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

 

[SAN.SNI]

فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع میکند

 

[SAN.SNI]

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش

 

[SAN.SNI]

آن کسی را که تو می جویی
کی خیال تو به سر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد

 

[تینا مسافر]

گفته بودم شادمانم؟بشنو و باور مکن
گاه می‌لغزد زبانم، بشنو و باور مکن

گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم:آری، میتوانم.بشنو و باور مکن

عشق اگر افسانه می‌سازد که در زندان دل
چند روزی میهمانم، بشنو و باور مکن

در جواب نامه‌ی فرهاد گر شیرین نوشت
با همه نامهربانم، بشنو و باور مکن

گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو
گفته بودم شادمانم، بشنو و باور مکن

 

[SAN.SNI]

در سایه‌ایی
خود را رها کردم
در سایه‌ی بی‌اعتبار عشق
در سایه‌ی
فرار خوشبختی
در سایه‌ی ناپایداری‌ها...

 

[SAN.SNI]

عاقبت خط جاده پایان یافت

من رسیده ز ره غبار آلود

تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ

شهر من گور آرزویم بود

 

[SAN.SNI]

اگر بسویت این چنین دویده ام

به عشق عاشقم نه بر وصال تو

به ظلمت شبان بی فروغ من

خیال عشق خوشتر از خیال تو

 

[(فاطمه1381)]

ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

#سعدی