شاعر‌پارسی اشعار محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار)

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

من از عشق غزالی غزلی ساخته‌ام
شیوه تازه ای از مبتذلی ساخته‌ام

***

چون عشق و آرزو به دلم مرد شهریار
جز مردنم به ماتم عشق آرزو نبود

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

سه‌تار مطرب شوقم گسسته سیم جانسوزم
شبان وادی عشقم شکسته نای نالانم

***

دود آهم شد اشک غمم ای چشم و چراغ
شمع عشقی که به امید تو روشن کردم

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

شب بود و عشق و وادی هجران و شهریار
ماهی نتافت تا شود از مهر هادی‌ام

***

به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم

***

مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

آنجاکه به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن

***

شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

آن تجلی که به عشق است و جلالست و جمال
و آن ندانیم که خود چیست تو آنی گل من

***

خرد و زیبا بودی و زلف پریشان تو بود
از کتاب عشق اوراق سیاه فال من

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

روز روشن به خود از عشق تو کردم چو شب تار
به امیدی که تو هم شمع شب تار من آیی

***

شور عشقی که نهفته است در این ساز غزل
عشوه‌ها می‌دهد از پرده شهناز به من

 

[~naz]

•تک بیت‌های شهریار•

من شهریار کشور عشقم گدای تو
ای پادشاه حسن مرنجان گدای... وای

***

یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرفی عشق چه سنجد عیار من

 

[~naz]

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم

خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر
من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم

فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را
زحال گریه پنهان حکایت با سبو کردم

فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم

صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم

ملول از ناله بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم

تو با اغیار پیش چشم من می‌در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم

حراج عشق...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[~naz]

کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از من
وز گوشه‌نشینان تو خاموش‌تر از من

هر کس به خیالیست هم‌آغوش و کسی نیست
ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من

می‌نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
اما که در این میکده غم نوش‌تر از من

افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
افتاده‌تر از من نه و مدهوش‌تر از من

بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش
اما شب من هم نه سیه‌پوش‌تر از من

گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوش‌تر از من

بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
خونم بفشان کیست سیاووش‌تر از من

با لعل تو گفتم که علاجم لب نوش است
بشکفت که یا رب چه لبی نوش‌تر از من

آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل
دیگی نه در این بادیه پرجوش‌تر از من...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.