دفتر درد و دل دفتر | دفتر درد و دل وِیْ

[وِیْ]

پرتقال چه رنگیه؟!
پرتو آفتاب به شکوفه بهار نارنج رسید
بزرگ شد
پرتقال شد
نارنجی شدم.

 

[وِیْ]

دروغ چهارده
-تا حالا به من دروغ گفتی؟!
+نه.

 

[وِیْ]

اوه متاسفم منو زدی دردت نیومد؟!
امشب با یکی صحبت می‌کردم
و مضمون این بود که باید با کسی که ناراحتم کرده صحبت کنم
بعد از اینکه بنده خدا کلی ویس و نصیحت خرج من کرد
من گفتم آخه ناراحت میشه اگه بهش بگم این کار تو منو ناراحت کرده...
برگشت گفت
من که می‌دونم الان سرتو بکوبم تو دیوار میگی وای ببخشید فلانی که محکم زدی دستت درد گرفت و من باز سرتو بکوبم.
بله دوستان با همه این خشونت ها من آدم نشدم.
جاست آنجل

 

[وِیْ]

‏«چطور می‌شود میزان درد و رنج جسمی یا روحی را اندازه گرفت؟ یا به چه کیفیتی می‌توان فعالیتِ غدد اشکی انسان را برآورد کرد؟ چه کسی دانه‌های اشکمان را، وقتی که نصفه شب‌ها گریه می‌کنیم، می‌تواند بشمارد؟ بالاخره چه کسی به خنده‌ها و رنج‌های ما می‌اندیشد؟»

 

[وِیْ]

​

 

[وِیْ]

«موهای تو تقریبا خیس است. می‌توانم قطره‌های باران را از نوک رشته‌های به هم چسبیده‌ی موهای تو و از روی لب‌هایت بنوشم…»

• بهمن فرسی

 

[وِیْ]

این کتاب تا ابد خوبه..​

 

[وِیْ]

​

 

[وِیْ]

تو هستی..
تو هستی و من چه‌قدر خوشحالم.

 

[وِیْ]

برید معنیشو بخونید...
فوق العاده است!
سیر داستانش
معنیش
آهنگش
وای
وای
وای
...

​