- تاریخ ثبتنام
- 26/3/23
- ارسالیها
- 40
- پسندها
- 205
- امتیازها
- 503
- مدالها
- 2
سطح
1
- نویسنده موضوع
- #11
(آرمین)
با بچهها دور هم جمع شده بودیم و همینطور که غذا میخوردیم به چرت پرتهای سام و کامران میخندیدم که صدای زنگ در اومد.
آرش گفت:
- منتظر کسی بودی داداش؟
سری به معنای "نه" تکون دادم و به سمت در رفتم.
در رو که باز کردم با دوتا دختر عصبی روبهرو شدم
بیشتر که دقت کردم دیدم یکیش همونی بود که دیروز تو آسانسور دیدمش و اما اون یکی رو نمیشناختم.
تا خواستم چیزی بگم کامران کلش رو آورد بیرون و گفت:
- مشکلی پیش اومده خانوما؟
اونی که دیشب دیدم اخم غلیظی کردو گفت:
- مشکل؟! شما اینجا رو با سیرک اشتباه گرفتین که اینطوری میخندین و مزاحم همسایههاتون میشید؟ شعور ندارین نصفه شبی آرومتر هر و کر راه بندازید تا ما اذیت نشیم؟ میدونید اگه بخوام میتونم به جرم همسایه آزاری ازتون شکایت کنم؟
کامی...
با بچهها دور هم جمع شده بودیم و همینطور که غذا میخوردیم به چرت پرتهای سام و کامران میخندیدم که صدای زنگ در اومد.
آرش گفت:
- منتظر کسی بودی داداش؟
سری به معنای "نه" تکون دادم و به سمت در رفتم.
در رو که باز کردم با دوتا دختر عصبی روبهرو شدم
بیشتر که دقت کردم دیدم یکیش همونی بود که دیروز تو آسانسور دیدمش و اما اون یکی رو نمیشناختم.
تا خواستم چیزی بگم کامران کلش رو آورد بیرون و گفت:
- مشکلی پیش اومده خانوما؟
اونی که دیشب دیدم اخم غلیظی کردو گفت:
- مشکل؟! شما اینجا رو با سیرک اشتباه گرفتین که اینطوری میخندین و مزاحم همسایههاتون میشید؟ شعور ندارین نصفه شبی آرومتر هر و کر راه بندازید تا ما اذیت نشیم؟ میدونید اگه بخوام میتونم به جرم همسایه آزاری ازتون شکایت کنم؟
کامی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر