- تاریخ ثبتنام
- 30/11/23
- ارسالیها
- 44
- پسندها
- 353
- امتیازها
- 1,703
- مدالها
- 3
- سن
- 17
سطح
4
- نویسنده موضوع
- #11
تا بخوام شرایط رو هضم کنم صدای دیگهای بلند شد، اما اینبار از در روبه روم، برای لحظهای زمان متوقف شد همه چی در یک ثانیه اتفاق افتاد در کمی باز شد قدمی جلوتر رفتم و چشمام رو ریز کردم.
ناگهان دستی خونی روی دیوار قرار گرفت تا بخوام واکنشی نشون بدم در کامل باز شد و جسمی بیجون روی زمین افتاد.
بیاختیار و با سرعت به طرف مرد دویدم کنارش روی زمین نشستم، نبض دستش رو گرفتم که دیدم به شدت ضعیف میزنه قلبم شروع به بیقراری کرد؛ دستم رو عقب کشیدم تازه داشتم متوجه شرایط میشدم من دارم چه غلطی میکنم؟
گوشی رو از روی زمین برداشتم رمزش رو که بلد نبودم تا بتونم از کسی کمک بگیرم پس باید به اورژانس زنگ بزنم، وارد صفحه تماسهای اضطراری شدم تا خواستم شماره اورژانس رو بگیرم.
دستی مچ دستم رو گرفت، انتظارش...
ناگهان دستی خونی روی دیوار قرار گرفت تا بخوام واکنشی نشون بدم در کامل باز شد و جسمی بیجون روی زمین افتاد.
بیاختیار و با سرعت به طرف مرد دویدم کنارش روی زمین نشستم، نبض دستش رو گرفتم که دیدم به شدت ضعیف میزنه قلبم شروع به بیقراری کرد؛ دستم رو عقب کشیدم تازه داشتم متوجه شرایط میشدم من دارم چه غلطی میکنم؟
گوشی رو از روی زمین برداشتم رمزش رو که بلد نبودم تا بتونم از کسی کمک بگیرم پس باید به اورژانس زنگ بزنم، وارد صفحه تماسهای اضطراری شدم تا خواستم شماره اورژانس رو بگیرم.
دستی مچ دستم رو گرفت، انتظارش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر