• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان خونه باغ دنیل | فاطیما روان کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Blueeyes
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 108
  • کاربران تگ شده هیچ

Blueeyes

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/4/24
ارسالی‌ها
2
پسندها
11
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
خونه باغ دنیل
نام نویسنده:
فاطیما روان
ژانر رمان:
#ترسناک
کد رمان: 5608
ناظر: SA❀HEL SA❀HEL

خلاصه: رمان در مورد دنیل امیری، یه دکتره که یه مشکل خیلی حاد داره. مشکل دنیل برمی‌گرده به زمانی که تازه دکتر شده بود و با کمک کردن به افرادی یه جورایی شده شبیه ضرب المثلِ "می‌خواست ثواب کنه ولی کباب میشه".
حالا که از همه جا بریده و دیگه کم‌کم به فکر اون دنیا میفته یهو یه خونه باغ میفته تو دامنش. اتفاقات بعد منجر به آشنایی دنیل با خانواده ناصری و پسر تند مزاج اون پیرمرد میشه و شاید تو اون بین مشکل دنیل هم حل بشه... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ANAM CARA

سرپرست ادبیات + مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
13/1/21
ارسالی‌ها
1,823
پسندها
24,500
امتیازها
44,573
مدال‌ها
37
سن
19
سطح
28
 
  • مدیر
  • #2
تایید رمان.jpg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ANAM CARA

Blueeyes

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/4/24
ارسالی‌ها
2
پسندها
11
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
به نام خدا
مقدمه

اول اینکه این رمان زاییده‌ی تخیلات بیمار نویسندست، پس زیاد جدیش نگیرید.
دوم، امیدوارم ازش خوشتون بیاد و از هرکسی که این رمانو می‌خونه ممنونم.
***
با ابروهای بالا رفته به مرد میانسال روبه‌روم نگاه می‌کردم. اگه قصدش شوخی کردنه واقعا الان نه جاشه نه موقعیتش. ساعت هشت شبه و من تا صبح سر شیفتم و از همین حالا خستگی اخر شیفتو حس می‌کنم.
- شوخی می‌کنین؟ اخه چطور ممکنه!
شمعخانی به برگه‌های روی میز اشاره کرد:
- اقای امینی، موکل بنده؛ یعنی اقای ناصری چند وقت پیش فوت شدن و دقیقا قبلش این خونه باغو برای شما به ارث گذاشتن. همینطور که اینجا نوشته ایشون توی وصیت نامه ذکر کردن که اون خونه باغ به شخص اقای دنیل امیری میرسه و این نکته رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 9)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا