عاشقانه‌ها عاشقانه های الهام امریاس

  • نویسنده موضوع ASaLi_Nh8ay
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 68
  • بازدیدها 1,503
  • کاربران تگ شده هیچ

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #51
پیکی بده تا لب زنم و باده بنوشم
یک جام از این خمره ی پا داده بنوشم
بر پا نشدم از غم ایام و چه باک است
باید که من از هجرتو افتاده بنوشم
زندان مهیبی ست ،ستم خانه هجران
زنجیر به پا دارم و آزاده بنوشم
گر جان و جهان همه در وادی غم سوخت
ساقی بده آن جام ،که دلداده بنوشم.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #52
بوسه هایت داغ اما،بر لب حسرت مرا
سهم من ازبوسه هایت داغ شد تنها چرا

چهره زیبا میکنم ،در آینه غوغا شدم
آه ازین زیبا که در قلبت نکرد غوغا به پا

روسری وا می کنم ،موی بلندم چون کمند
حیف اما که ،نمی گردد به دستان تو وا

باد احساس تو را میخواهد این گیسوی م**س.ت
تا برقصد در نسیم دست هایت بی هوا​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #53
من تورا میخواهم اما خواه من کافی که نیست
می بُرد آریِ ما را ،تیغ نه -های شما

من خدای رأفت و رعیت تو ارباب ملک
من زمین پردازم اما ،تو به پرواز سما

من چنان درویشم از دولت، نصیبم هیچ نیست
تو غنی آنگونه که شاهان کنارت چون گدا

پیک سر پر میکنم اما به مستی کی رسد
حال مخموری که نشئه میشود با غصه ها​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #54
فرق بین عاشق و معشوق در دارایی است
عاشقان دارنده ی دردند و معشوقان دوا

چشم عاشق کاسه از خون جگر پر میکند
چشم معشوقه ولی خالیست از این ادعا

من دلم از سادگی بی نقش بازی میکند
تو ولی بازیگری ،پیچیده و مبهم نما

می زنی اما به ضرب تو نوازش میشوم
مثل دستی که زند سر پنجه بر ساز و نوا

رفتی و هجرت تنور سینه ام را داغ کرد
سوخت نان آرزوهایم ازین جور و جفا

حسرتت زنده به گورم کرد در ناکامی و
مانده داغ بوسه هایت بر لبان ماجرا.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #55
برگشته ام از دین و با دنیا نمیخوانم دگر
ای زندگی دفنم نما از جان گریزانم دگر

خالو به یاد خال یار دشتی برایم می زنی؟
نخلم که از خرمای خوب خالی و عریانم دگر

پالونه پالونه گذشت پند پدر از گوش من
ابن سلام بردی کجا لیلای ایمانم دگر

ای معبد خورشید کو معشوقه و معبود من
گردا به گرد کوه نجد پروانه می مانم دگر​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #56
خون از رگ قلبم گریخت در منظر تیغ فراق
همچون نی ای نالنده ی اصوات هجرانم دگر

آب جگر در جوی چشم جوشنده جاری میشود
از اشکِ هر دم ،دم دمم خونست دامانم دگر

مصر مرامم را زدند قرعه به نام یوسفی
من چون زلیخا زخمیِ فرزند کنعانم دگر​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #57
آبم به آبادی عشق ،سبز است ازمن این حیات
بی او ترکها خورده ی قحطی و ویرانم دگر

تیمور تنهایی چنان داغی به پای سینه زد
کاندر حراج عاطفه در صفّٔ ِ لنگانم دگر

روزی خیالات من از شادی گلستان می نمود
امروز از خیل غم ات خار مغیلانم دگر

اوراق فایز کو، دلم بست چغادک می رود
بخشوی بغض عالم و آواز حرمانم دگر

آوازه ی آفاق بود احساس آغازین ما
آه از تمنایی که طی ،گردید و پایانم دگر.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #58
به قلم هیس نگویید ،قلم میمیرد
ماهی بحر بقا ،لوت عدم می میرد

گِله کردیم و سرِ هر گِله کُشته دادیم
میکِشیم آهی و دردا که به دم میمیرد

وعده دادند دل آشوب نباشید زغم
تا محبت به جهان است، ستم میمیرد

ماکه جز جنگ درین جرگه ندیدیم عمری
پا به پای نفسی لنگ ،قدم میمیرد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #59
کُشته را بدرقه کردیم به صد کُشته ی نو
خاک از کثرت صد دانه ی غم میمیرد

راهی کوچه ی بن بست بلایم نکنید
که نفس در پس این کوچه ی خم میمیرد

لرزه بر ارگ عدالت طلبی مان مزنید
که درین زلزله ،امید چو بم میمیرد

حیف ازین مَردم یاری ده و یاراست دریغ
عدل در داوری تلخ حَکَم میمیرد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #60
داغداریم بر این سوز گلابی بزنید
که عجم پشتِ عجم پشتِ عجم میمیرد

داغ آنگونه بزرگست که در سینه ی شعر
صبرِ از سر شده در طاقِ اَلم میمیرد

گریه بر کودک پرپر شده کردم ،پرسید
کودکم وای مگر کودکی هم میمیرد!

گفتم ای جان جهان، امن و امانست همه جا
از دروغم دل آیینه ی جم میمیرد

کاش امشب نشود صبح وگر هم بشود
خبر آید بخل با تیغ کَرم میمیرد

ما که جان سخت شدیم از سر سختی اما
به قلم هیس نگویید قلم میمیرد.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا