عاشقانه‌ها عاشقانه های الهام امریاس

  • نویسنده موضوع ASaLi_Nh8ay
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 68
  • بازدیدها 1,507
  • کاربران تگ شده هیچ

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
ما سوگواران کدام جهنمیم
که آیینه از دیدنمان شکسته می شود؟
ما زندانیان تنگه ی تحیر
از سقوط کدام ستاره
به دره ی مرگ بازآمدگانیم
که زورق را به مویه های موج زنجیر کرده ایم و
زنجیر را به ظلمات ظلم.
من سوخته ام
و خواب خسیس هیچ سایه ای
به چشمم نمی رود
آه ای خدای همیشه در خواب
رختخواب را کمی بمن قرض بده
بیداری عذاب بزرگی ست
وقتی اریکه ی هوشت را
کودن ها به کول گرفته باشند.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
نذر کردم ندهم دل به نگاه دگری
گر تو حتی به نگاهی دل دیگر ببری
گر که حتی بشوی وامق عذاری دگر
میوه ی بوسه ز لب های رقیبم بخری
من همان بیژن افتاده بچاهم که شکست
مرز و قانون و قضا را به هوای تو ،پری
عشق را قاعده تعقیب هوای تو نبود
تا تو آسوده به هرباغ که خواهی گذری
گندم جان من از رشک تو در آتش و تب
همچو نانی ست که بر خانه ی اغیار بری
پهلوانی که به خاکش بزدی من بودم
هیچ اما تو ز تاریخ دلم با خبری؟؟؟
من به تلمیح نگاه تو ،غزل ها گفتم
گرچه خود شاعر دیوان شکردر شکری
سوز احساس مرا از دم سردم بنگر
که به جز سوختن از عشق ندارم هنری
شور شیرین مرا پیر عصا دار گرفت
آااااه از سنگ سیاه دل هر رهگذری
به فدای تو دلم هر نفسی رفت ز دست
تو که پروانه ی پر سوخته ام را شرری.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
پادشاهی که مرا رعیت خود کرد کجاست
آنکه بخشندهٔ جان بود و جهانی که بپاست
آنکه در هفت طبق جلوه ی رویایی داشت
کوروشی بود که ذوالقرن غریب الاسراست
رقص آیات نگاهش مدد پنجره ها
جعد گیسوی مرامش ازل سلسله هاست
صدرمجلس ننشیندکه نه شیخ ست ونه شوخ
گر چه مهتاب چراغ ،شب شمس العرفاست
بوسه ای بود که بنشست به لب حسرت من
غنچه ای کز وجناتش نفس باد صباست
کعبه ی ناز و نیازش به طوافم بکشید
آه از این بسته دل احرام که در سینهٔ ماست
عقب خاطره هایم همه دم سایه ی اوست
او که درویش خراباتی یاری ساناست​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
بند بند دلم از نرگس شیراز شکفت
یزد قندش به لب ،لب شکرین های خداست
هر چه تاج است، سر شاه مرادم بنهید
خاک این مهر به سر ،سر زده از کربلاست
دگرم نیست حسینی ،خدا می داند
گرچه آن ظهربه خون رنگ شده پابرجاست
شب گذر کرد ولی روز تماشا نرسید
نام این کوچه ی بن بست گمانم که جفاست
به اهورای محمد قسم ،ای مریم عشق
که مسیحای تو داوود همه قافیه هاست
من بلندای نگاه توام ای یوسف چاه
آسمانی که مه اش معتکف روی شماست.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
ای عشق ترسو گوش کن امشب کسی در خانه نیست
جز من که محکومم به تو مجرم در این ویرانه نیست
قلاده ها را بسته ام ،سگ ها همه رام و مطیع
راهی شو که دیگر تو را ،این فرصت جانانه نیست
میزی برایت چیده ام ،شمعی و شامی و ش*ر..اب
جز چشم مخمورم تو را جامی دگر پیمانه نیست
حالا که بخت نا رفیق دم از رفاقت می زند
این پا و آن پا کردنت از بهت بیرحمانه نیست؟؟
دل دل نکن جان دلم ،دیوار ها را پس بزن
این اولین بار است که ما دیدارمان دزدانه نیست
طوفان شو در زلفم بپیچ انگشت های عشق را
کین سرپریشان کرده را جز دستهایت شانه نیست
عمری به خود پوشیده ام صد پرده از پروای شهر
عریانم از تقوی وبیم ،کامشب دلم فرزانه نیست​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
نجابت در نماز دختر عریان خورشید
با مشعشع های بی پوشش
به روی سینه سجاده ی افلاک
رسوا شد
کجای کاری ای عشق
من این جا
پرده از پروای مردم دارم و
لولو سر خرمن
بیا بنشین امانم ده
ز شرع و عرف و حکم ت
لحظه ای بگذر
گلاب از گلرخ آئینه می گیری و
در آدینه ای پنهان
به دشت لاله های واژگون
با بوسه می تازی
ببین،محراب
در آغوش وجدان ست
فقط در مسجد پیر فلان ده نیست
خدا را خوش نمی آید
که اینگونه حرامم می کنی شادی
به شرط شربتی
که شاید هرگز هم ننوشانی.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
عاشق ضارب خویشم،بفدای زدنش
من همه جانم و، جانم همه جایش وطنش

بگذارید بکوبد به سرم چوب غضب
که چرا مرغ دلم پر زده اندر چمنش

لیلیِ محمل مهرم ،که ندارم قیسی
چه جنونی ست که برمن زده است بوی تنش

منکه دریاچه ی غسلم به ش*ر..اب شعر است
شوق تطهیرم و محتاج حواری شدنش​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #48
جلجتا،جرم دلم عاشقی است میخ بزن
بر صلیبی که ببیند همگان سوختنش

بر لبم مرغ غزل صوت سماواتی داشت
تا نخوانم زتو بنگر،به چسان دوختنش

عرصه ام تنگ شد از حمله ی تارتاریان
برسانید خبر سوخت و آتش زدنش

تخت جمشید مثالی ست ز ویرانی ما
آه از دشمنی و کینه ام اندوختنش​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
من همه مِهرم و او طعنه زمن می شنوَد
این چه دوکی ست که وارونه بچرخد رسنش

شام شیدایی ما ارزش یک ماه نداشت
همچو قیری کف شن زار عطش ریختنش

طوطی طبع مرا قند غم اش قافیه ایست
آه از هند دل و طایر شکّر شکنش‌.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #50
بالا بلندا باز کن بال برائت را که من
از بسکه حبسم در نیاز سجاده پاره میکنم
اقلیم اغواء گر مرا در خویشتن سکنی بده
گلبانگ دردم که سخن با سنگ خاره میکنم
خطاط سورم سایه ای از شب به یالم میکشد
تا وارهم زین بخت شوم ،گامت شماره میکنم
ترکیب تقدیری من خاکست و اشک دیدگان
گلدانی از گل هستم و گل استخاره میکنم
غداره این سرکشی بر فرق قاموسم خورد
بازآ وگرنه کفر را بر تن قواره میکنم
از رشک راغب پیشه ات در منجنیق آتشم
ای حضرت عبری سخن از درد ساره میکنم
فرنود فقرم هجر توست ،شاهم نماید یک نظر
بی سایه ات عمری به سر سودات شاره میکنم
بالا بلندا باز کن بال برائت را که من
از بسکه حبسم در نیاز سجاده پاره میکنم.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا