شاعر‌پارسی اشعار سید مهدى موسوى

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
از چشم هام، آدم دلتنگ می بَرَند

با جرثقیل از دل من سنگ می برند



فحشی ست در دلم که شدیداً مؤدّب است

در من تناقضی ست که هر روزش از شب است



خوابیده اند در بغلم بی علاقه ها

پرواز می کنند مرا قورباغه ها



از یاد می برند مرا دیگری کنند

از دستمال ِ گریه ی من روسری کنند



در کلّ شهر، خاله زنک ها نشسته اند

درباره ی زنی که منم داوری کنند



با آن سبیل! و خنجر ِ در آستینشان

در حقّ ما برادری و خواهری کنند!!



چشم تو را که اسم شبش آفتاب بود

با ابرهای غمزده خاکستری کنند



ما قورباغه ایم و رها در ته ِ لجن

بگذار تا خران چمن! نوکری کنند



ما درد می کشیم که جوجه فسیل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
به مادرم بنویسید حالمان خوب است

به هر کجا بروی رنگ آسمان خوب است!!



به مادرم بنویسید مهدی ات زنده ست!

که زندگی من این گوشه ی جهان خوب است



که فالگیر «حرم » در میان دستم دید:

دوشنبه، بیست و دو دی! بله، زمان خوب است



که آب و دانه و جفت و بهار آماده ست

قفس همیشه برای پرندگان خوب است



به مادرم بنویسید از غم غربت

و بعد نیز بگویید بی گمان خوب است!



به مادرم بنویسید گرچه خواهم مُرد

دلم خوش است که پایان داستان خوب است
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
تو آمدی که بگویی: اگر... اگر می رفت...

تو آمدی و کسی داشت سمت در می رفت!



تو آمدی و چنان زل زدی به پوچی من

که داشت حوصله ی انتظار سر می رفت!!



تو آمدی و کسی گوشه ی غزل هی با ↓

ردیف و قافیه هایی عجیب ور می رفت



تو آمدی، کلماتی که مرد ساخته بود

شبیه صابون از دست شعر در می رفت



از اینکه آمده تا... بیشتر پشیمان بود

از اینکه آمده تا... هرچه بیشتر می رفت!



اشاره کرد خدا سمت پرتگاه... ولی ↓

به گوش من... و تو این حرف ها مگر می رفت!





تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی!

و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
مامان! تمام زندگی ام درد می کند

دارد چه کار با خودش این مرد می کند ؟!



دارد مرا شبیه همان بچّه ی لجوج

که تا همیشه گریه نمی کرد می کند



این باد از کدام جهنّم رسیده است

که برگ، برگ، برگ مرا زرد می کند



هی می رسد به نقطه ی پایان، به خودکشی

یک لحظه مکث، بعد عقبگرد می کند



ابری ست غوطه ور وسط خواب های مرد

که آتش نگاه مرا سرد می کند



بی فایده ست سعی کنم مثل‌تان شوم

دنیای خوب ! باز مرا طرد می کند



هی فکر می کنم... و به جایی نمی رسم

هی فکر می کنم... و سرم درد می کند
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
سبزه ها را گره زدم به غمت

غم ِ از صبر بیشترشده ام

سال ِ تحویل ِ زندگیت به هیچ

سیزده های دربهدر شده ام



سفره ای از سکوت می چینم

خسته از انتظار و دوری ها

سال هایی که آتشم زده اند

وسط چارشنبه سوری ها



بچّه بودم... و غیر عیدی و عشق

بچّه ها از جهان چه داشته اند ؟!

در ِ گوشم فرشته ها گفتند

لای قرآن «تو» را گذاشته اند !



خواستی مثل ابرها باشی

خواستم مثل رود برگردی

سیزده روز تا تو برگشتم

سیزده روز گریه ام کردی



ماه من بود و عشق دیوانه !

تا که یکدفعه آفتاب آمد

ماهی قرمزی که قلبم بود

مُرد و آرام روی آب آمد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
فقط نگاه کن و بعد هیچ چیز نپرس

به خواب رفتمت از بسته های خالی قرص




به دوست داشتنم بین ِ دوستش داری!
به خواب رفتمت از گریه های تکراری



تماس های کسی ناشناس از خطّ ِ ...
به استخوان ِ سرم زیر حرکت ِ مته



که می شود به رگ و پوست، از تو تیغ کشید
که می شود به تو چسبید و بعد جیغ کشید



که می شود وسط ِ وان، دچار فلسفه شد
که زیر آب فرو رفت... واقعا خفه شد!
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
وقتی نیستم

برایم جای خالی بگذار

کنار بوق ها و ترافیک ها

کنار بی قراری میدان ها

کنار قرارهایت

با کسی که من نیستم

تا فقط

کبودی ای باشم روی گردنت

که از کنار تمام آدم ها و

جای خالی من رد می شود



دور میدان ها می چرخم

دور سرت

دور ساعتی که دورم می زند

کنار قرارهایت

با کسی که من نیستم

دور سرگیجه ای

که حتی به قرص ها جواب منفی می دهد



وقتی نیستم

برایم جای خالی بگذار

کنار چراغ خوابی که روشن مانده است

کنار سماوری که خاموش

کنار لباس خوابی که پائین تخت افتاده

به جنازه ای کبود فکر کن

که گوشه ی پیاده رو

با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #48
صدای بوقِ ممتد... صدای گریه ی مرد

کسی سکوت مرا منفجر نخواهد کرد؟!



در انتظار کسی آنطرف تر از تلفن

در انتـِ... هایِ تو را های هایِ زن، از درد



و ترس... مثل کسی که سیاه می شَــ.. و ترس

و بعد می پاشد توی صحنه چیزی زرد



صدای بوق... کسی نیست/ در جهان جز زن

صدای بوق دوباره مرا به خود آورد!



صدای بوق... شبیه تصادفی در ذهن

صدای بوق... و لرزیدن از سـَ سـَ سـَ.. سرد



صدای بوق... مرا از همان طرف بردار

صدای بوق... از آنسوی خط به من برگرد



صدای بوق... و انگشت های لرزان که...

صدای بوقِ ممتد... صدای گریه ی مرد
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
کتاب پاره ی کودک: علوم یا تاریخ؟

سفینه های به دنبال هیچ در مرّیخ!



کسی به فلسفه ی پر زدن می اندیشد

عمو جواد و حسن، جوجه می زنند به سیخ!!



تمام دنیا تکثیر سردی تبری ست

که ساقه های مرا قطع می کند از بیخ



تمام دنیا یک مشت اسم مسخره است

که بسته بود مرا روی هیچ چی با میخ



تمام دنیا جبری ست بین مرگ و مرگ

شنای مسخره ای توی آهک و زرنیخ!



تمام دنیا مشتی دروغِ واقعی است

که می دهند به خوردت، که می شود تاریخ



کتاب پاره ی کودک، جهان پاره شده

هنوز از رگ تو روی عکس خون می... ری ... خ ...
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا