- تاریخ ثبتنام
- 22/5/21
- ارسالیها
- 371
- پسندها
- 1,052
- امتیازها
- 6,963
- مدالها
- 9
سطح
9
- نویسنده موضوع
- #21
آدمی بودم که گریه نمیکردم اما وقتی گریه میکردم بی وقفه گریه میکردم و اشکام بند نمیاومد.
اینطور نمیشه؛ باید برم باشگاه تا حواسم پرت شه. لباس ورزشی پوشیدم و رفتم باشگاه. ورزش تونست حالمو بهتر کنه؛ دمبل ها رو گذاشتم سر جاش و همونطور که هدفون تو گوشم بود بدنمو سرد کردم.
روزام خیلی تکراری و خسته کننده بود؛ با اینکه آدمی بودم که از برنامه متنوع خوشش نمیاد ولی الان خیلی احساس تنهایی بهم غلبه کرده. دیگه کتاب و نقاشی کشیدن سر حالم نمیاره و تنها سرگرمیم پیانوعه. حتی دیگه محتوای اینستا رو هم دوست ندارم، دلم هوای دوستامو کرده، دلم میخواد برم ایران و کلی باهاشون بگردم و بریم بیرون. وقتی تو جمعشونم حالم خوبه چون از دردام خبر دارن و سوالای نامربوط نمیپرسن و من برای مدت کوتاهی خنده روی لبام میاد...
اینطور نمیشه؛ باید برم باشگاه تا حواسم پرت شه. لباس ورزشی پوشیدم و رفتم باشگاه. ورزش تونست حالمو بهتر کنه؛ دمبل ها رو گذاشتم سر جاش و همونطور که هدفون تو گوشم بود بدنمو سرد کردم.
روزام خیلی تکراری و خسته کننده بود؛ با اینکه آدمی بودم که از برنامه متنوع خوشش نمیاد ولی الان خیلی احساس تنهایی بهم غلبه کرده. دیگه کتاب و نقاشی کشیدن سر حالم نمیاره و تنها سرگرمیم پیانوعه. حتی دیگه محتوای اینستا رو هم دوست ندارم، دلم هوای دوستامو کرده، دلم میخواد برم ایران و کلی باهاشون بگردم و بریم بیرون. وقتی تو جمعشونم حالم خوبه چون از دردام خبر دارن و سوالای نامربوط نمیپرسن و من برای مدت کوتاهی خنده روی لبام میاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.