شاعر‌پارسی اشعار امیرخسرو دهلوی

  • نویسنده موضوع Hilary
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 1,989
  • کاربران تگ شده هیچ

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
جان بر لب است عاشق بخت آزمای را​
دستورییی به خنده لب جانفزای را​
خون مرا بریز و زخونابه وا رهان​
خیریست، این بکن ز برای خدای را​
گفتی به مهر و مه نگر و ترک من بگوی​
این رو که داد مهر و مه خودنمای را؟​
زان شوخ چون وفا طلبم من که بر درش​
هرگز ز ننگ می نگرد این گدای را​
واگشتی، ای صبا، چو بر آن کوی بگذری​
آسیب بر چه می...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
هنگام آشتی ست بت خشمناک را​
دل خوش کنیم لذت روحی فداک را​
از خشم بود تا به سر ابرویش گره​
من زان شکنجه ساخته بودم هلاک را​
خوش وقت آنکه گفت مرا پای من ببوس​
شرمنده وار بوسه زد این بنده خاک را​
جانا، مبر ز بنده از این پس که بر درت​
کرده ست پر زخون جگر صحن خاک را​
بس کز برای آشتی چون تو جنگجوی​
آورده ام شفیع شهیدان پاک...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
آنکو شناخت گردش خورشید و ماه را​
جوید برای خفتن خود خوابگاه را​
از عین اعتبار ببینم به گلرخت​
زیرا قیاس نیست درازی راه را​
ای سرفراز، تیغ اجل در قفا رسید​
سر راست دار، کج چه نهادی کلاه را​
مردم همه نگون شده جستند زیر خاک​
قامت ازان نکوست سپهر دو تاه را​
چون رستن گیاه ز خونهای مردم است​
من خون دهم ز مردم دیده گیاه...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

Hilary

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
2,253
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
باز آرزوی آن بت چین می کند مرا​
معلوم شد که فتنه کمین می کند مرا​
می خواندم گدای خود و گویی آن زمان​
ملک دو کون زیر نگین می کند مرا​
از من مپرس کز چه دل دوست شد به باد​
در وی ببین که بی دل و دین می کند مرا​
نه من به اختیار چنین م**س.ت و بیخودم​
چیزیست در دلم که چنین می کند مرا​
آه از تو می کنند همه عاشقان و من​
از دست...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hilary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Shaparak

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا