- تاریخ ثبتنام
- 5/1/21
- ارسالیها
- 3,253
- پسندها
- 42,727
- امتیازها
- 69,173
- مدالها
- 36
- سن
- 19
سطح
38
- نویسنده موضوع
- #11
ناخنهای مری که اندازهای متوسط داشتند به واسطه نفس تنگی که ایجاد شده بود بر روی گلویش چنگ میانداختند و زخمهای ریزی روی پوست گندمی او ایجاد میشد. چشمانش احساس سوزشی عجیب داشتند و پیشانی کوتاهش به عرقی سرد دچار شده بود.
تلنگری که یکی از عابران با شانهاش به او زد، گویا از مفلوکی گودالی عمیق به زمین بازگشته است. نفس به سینه برگشت ولی احساس سوزشی که بر روی گردن حس میکرد پایان نیافت؛ وسط خیابان و در تاریکی شب نمیتوانست زخمهای ریزی که بر گردنش افتاده را چک کند برای همین نگاهش از سنگ فرش خیابان به سمت ویترین مغازه کشیده شد.
مانکن به طور خیلی طبیعی سرجایش ایستاده و حتی صورتی که چند دقیقه پیش از نظر ماری شناور بود دیگر حرکت نمیکرد. نفسهای ماری با حالی همچون شلیک گلوله به...
تلنگری که یکی از عابران با شانهاش به او زد، گویا از مفلوکی گودالی عمیق به زمین بازگشته است. نفس به سینه برگشت ولی احساس سوزشی که بر روی گردن حس میکرد پایان نیافت؛ وسط خیابان و در تاریکی شب نمیتوانست زخمهای ریزی که بر گردنش افتاده را چک کند برای همین نگاهش از سنگ فرش خیابان به سمت ویترین مغازه کشیده شد.
مانکن به طور خیلی طبیعی سرجایش ایستاده و حتی صورتی که چند دقیقه پیش از نظر ماری شناور بود دیگر حرکت نمیکرد. نفسهای ماری با حالی همچون شلیک گلوله به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش