- تاریخ ثبتنام
- 4/4/24
- ارسالیها
- 42
- پسندها
- 136
- امتیازها
- 503
- مدالها
- 1
سطح
1
- نویسنده موضوع
- #31
بهش نگاهی انداختم و گفتم:
- به تو چه!
جا خورد. حتما دلیل جا خوردنش نگاه سردم بود. وگرنه حرف بدی نزدم. اون دختر دیگه چیزی نگفت که برای منم فرقی نداشت. برای شکنجه دادن مناسب بود، چقدر کندن ناخنهای دست و پاش با انبردست یا کندن موهاش رو از جا درآوردن چشمهاش لذت بخش میشه. حتی فکر کردن بهش باعث میشه قلبم از هیجان از جا در بیاد؛ نمیدونم ولی من این دختر رو زجر کشش میکنم.
مردی وارد کلاس شد و بعد از سلام و احوال پرسی شروع به خوندن اسمها کرد. فکر کنم ستاره به اون استاد میگفت، چه مضحک!
- ساحل شاهد.
چند بار این اسم رو تکرار کرد. همهی نگاهها به سمت من چرخید که فهمیدم طبق گفتهی ستاره دستم رو بالا ببرم.
اون مرد نیم نگاهی به من انداخت و اسمهای دیگه رو شروع به خوندن کرد. بعد از تمامی اسامی...
- به تو چه!
جا خورد. حتما دلیل جا خوردنش نگاه سردم بود. وگرنه حرف بدی نزدم. اون دختر دیگه چیزی نگفت که برای منم فرقی نداشت. برای شکنجه دادن مناسب بود، چقدر کندن ناخنهای دست و پاش با انبردست یا کندن موهاش رو از جا درآوردن چشمهاش لذت بخش میشه. حتی فکر کردن بهش باعث میشه قلبم از هیجان از جا در بیاد؛ نمیدونم ولی من این دختر رو زجر کشش میکنم.
مردی وارد کلاس شد و بعد از سلام و احوال پرسی شروع به خوندن اسمها کرد. فکر کنم ستاره به اون استاد میگفت، چه مضحک!
- ساحل شاهد.
چند بار این اسم رو تکرار کرد. همهی نگاهها به سمت من چرخید که فهمیدم طبق گفتهی ستاره دستم رو بالا ببرم.
اون مرد نیم نگاهی به من انداخت و اسمهای دیگه رو شروع به خوندن کرد. بعد از تمامی اسامی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.