- تاریخ ثبتنام
- 27/7/17
- ارسالیها
- 621
- پسندها
- 7,326
- امتیازها
- 25,273
- مدالها
- 12
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #11
توی آغوشت که بودم لحظه ها بی وزن بود
کودکانه ، از نگاهت آسمان می خواستم
خواب می رفتم کنارت با تمام ترسهام
از تو در کابوس هایم قهرمان می خواستم !
روزها آرام از تقویم من رد می شدند
بـ ــوسه می زد عشق بر سلولهای مرده ام
سرنوشتم را درون قصه ها و شعرها
فارغ از ابعاد بی رحم زمان می خواستم
لحن مرموز خدا در عشق بازی هایمان
روح عریان مرا در اختیارت می گذاشت
می شدی نزدیک وُ من از شدّت دلضربه ها
داشتم می مردم ، از چشمت امان می خواستم
آه ای ويرانه ی باغ تخیّل های من
ای نگاهت یاس غمناک و غريب آسمان
من تو را در ابتدای درک هستی ِ زمین
با همین دستان سرد و ناتوان می خواستم *
خوب می فهمم تو را ، این گریه هایم شاهد است
دوستت دارم ولی باید فراموشت کنم
می سپارم بار...
کودکانه ، از نگاهت آسمان می خواستم
خواب می رفتم کنارت با تمام ترسهام
از تو در کابوس هایم قهرمان می خواستم !
روزها آرام از تقویم من رد می شدند
بـ ــوسه می زد عشق بر سلولهای مرده ام
سرنوشتم را درون قصه ها و شعرها
فارغ از ابعاد بی رحم زمان می خواستم
لحن مرموز خدا در عشق بازی هایمان
روح عریان مرا در اختیارت می گذاشت
می شدی نزدیک وُ من از شدّت دلضربه ها
داشتم می مردم ، از چشمت امان می خواستم
آه ای ويرانه ی باغ تخیّل های من
ای نگاهت یاس غمناک و غريب آسمان
من تو را در ابتدای درک هستی ِ زمین
با همین دستان سرد و ناتوان می خواستم *
خوب می فهمم تو را ، این گریه هایم شاهد است
دوستت دارم ولی باید فراموشت کنم
می سپارم بار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.