- تاریخ ثبتنام
- 29/8/23
- ارسالیها
- 681
- پسندها
- 4,702
- امتیازها
- 21,973
- مدالها
- 15
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #451
«... که ما جز گفتن هیچ نیستیم و عشق، نوعی گفتن است و عالیترین نوع جنگ هم گفتن است، ایمان هم گفتن است. نگاه کردن، یک واژه نرم است. خدا کلمه بود برای انسان. خدا چه چیز جز کلمه میتواند باشد؟ احساس؟ عظمت؟ مطلق؟ کمال؟ مگر اینها جز کلمات خوب، چیزی هستند؟»
کتاب را بستم و به دیوار روبهرو خیره شدم. میان من و علی هم واژهها حکم کرد. من از علی متنفر بودم، از همان روز اول و ساعت اولی که دیدمش. من او را نمیخواستم. تنها واژهها بود که ما را به هم وصل کرد. ما با هم حرف زدیم. او با واژهها خود را شناساند. خدا را شناساند. ایمان را شناساند و من فهمیدم چقدر حرف زدن با او را دوست دارم، فهمیدم چقدر سخنان با او آرامم میکند که انتخابش کردم. حقا که ما چیزی جز گفتن نیستیم. جهان چیزی جز نمایشگاه قدرت...
کتاب را بستم و به دیوار روبهرو خیره شدم. میان من و علی هم واژهها حکم کرد. من از علی متنفر بودم، از همان روز اول و ساعت اولی که دیدمش. من او را نمیخواستم. تنها واژهها بود که ما را به هم وصل کرد. ما با هم حرف زدیم. او با واژهها خود را شناساند. خدا را شناساند. ایمان را شناساند و من فهمیدم چقدر حرف زدن با او را دوست دارم، فهمیدم چقدر سخنان با او آرامم میکند که انتخابش کردم. حقا که ما چیزی جز گفتن نیستیم. جهان چیزی جز نمایشگاه قدرت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش