شاعر‌پارسی اشعار قیصر امین پور

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #61
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید ها...

مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخند های لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم :
باشد برای روز مبادا !
اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند ؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد !

* * *

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها...

هر روز بی تو
روز مبادا است !
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #62
باز هم اول مهر آمده بود

و معلم آرام

اسم ها را می خواند.

اصغر پورحسین!

پاسخ آمد: حاضر.

قاسم هاشمیان!

پاسخ آمد: حاضر.

اکبر لیلا زاد...

پاسخش را کسی از جمع نداد.

بار دیگر هم خواند:

اکبر لیلازاد!

پاسخش را کسی از جمع نداد

همه ساکت بودیم

جای او اینجا بود

اینک اما، تنها

یک سبد لاله ی سرخ

در کنار ما بود

لحظه ای بود، معلم سبد گل را دید

شانه هایش لرزید

همه ساکت بودیم

ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم

گل فریاد شکفت!

همه پاسخ دادیم:

حاضر، ما همه اکبر لیلا زادیم
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #63
با تو ام
ای لنگر تسکین!
ای تکان های دل!
ای آرامش ساحل!
با تو ام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبودِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با تو ام ای شور ای دل شوره شیرین!
با تو ام
ای شادی غمگین!
با تو ام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هر چه هستی باش!
ای کاش…
نه،جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #64
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟

دریای درد کیست کــه در چـــاه می رود؟

این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم

بیـــم خسوف و تیـرگـــی مـــاه می رود

گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است

یک لحظه مکث کرده ، به اکــراه می رود

آبستن عزای عظیمی است کاین چنین

آسیـمه سر نسیـــم سحــرگاه می رود

امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان

یا آفتـــاب روی زمیـــن راه مـی رود؟

در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟

گویـــا دلــی بـــه مقصد دلــخواه می رود

دارد ســر شکافتـن فــرق ِ «آفتــــــاب»

آن سایه ای که در دل شب راه می رود
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #65
خدایا یک نفس آواز! آواز!
دلم را زنده کن! اعجاز! اعجاز!


بیا بال و پر ما را بیاموز
به قدر یک قفس پرواز پرواز!
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #66
خسته‌ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی‌دلیل، این سقوط ناگزیر
آسمان بی‌هدف، بادهای بی‌طرف
ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر
ای نظاره‌ی شگفت، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر، ای هنوز بی‌نظیر!
آیه آیه‌ات صریح، سوره سوره‌ات فصیح!
مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی‌امان
مثل لحظه‌های وحی، اجتناب‌ناپذیر
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر!
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!
این تویی در آن طرف، پشت میله‌ها رها
این منم در این طرف، پشت میله‌ها اسیر
دست خسته‌ی مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته‌ام از این کویر!


قیصر امین پور به یاد دکتر علی شریعتی
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #67
خارها

خوار نیستند

شاخه های خشک

چوبه های دار نیستند

میوه های کال کرم خورده نیز

روی دوش شاخه بار نیستند

پیش از آنکه برگ های زرد را

زیر پای خویش ،سرزنش کنی

خش خشی به گوش میرسد:

برگهای بی گناه،

با زبان ساده اعتراف میکنند

خشکی درخت

از کدام ریشه آب می خورد!
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #68
باز آن احساس گنگ و آشنا

در دلم سير و سفر آغاز كرد


باز هم با دست هاي كودكي

سفره ي تنگ دلم را باز كرد


باز برگشتم به آن دوران دور

روزهاي خوب و بازي هاي خوب


قصه هاي ساده ي مادر بزرگ

در هواي گرم شب هاي جنوب


رختخوابي پهن، روي پشت بام

كوزه هاي خيس، با آب خنك


بوي گندم، بوي خوب كاهگل

آسمانِ باز و مهتاب خنك


از فراز تپه مي آمد به گوش

زنگ دور و مبهم زنگوله ها


كوچه هاي روستا ، تنگ غروب

محو مي شد در غبار گله ها


هاي و هوي كوچه هاي شيطنت

دست دادن با مترسك هاي باغ


حرف هاي آسمان و ريسمان

حرف هاي يك كلاغ و چل كلاغ


روزهاي دسته گل دادن به آب

چيدن يك دسته گل از باغچه


جست و جوي عينك مادر بزرگ

توي گرد و خاك روي طاقچه


فصل خيش و فصل كشت و فصل كار

فصل خرمنجا و خرمن كوب بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #69
ما در عصر احتمال به سر می بریم

در عصر شک و شاید

در عصر پیش بینی وضع هوا

از هر طرف که باد بیاید ...

در عصر قاطعیتِ تردید

عصر جدید

عصری که هیچ اصلی

جز اصل احتمال ، یقینی نیست

اما من

بی نام تو

حتی یک لحظه احتمال ندارم

چشمان تو عین الیقین من

قطعیت نگاه تو دین من است

من از تو ناگزیرم

من بی نام ناگزیر تو می میرم . . .
 
امضا : snow80

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #70
این ترانه بوی نان نمی‌دهد
بوی حرف دیگران نمی‌دهد

سفرهء دلم دوباره باز شد
سفره‌ای که بوی نان نمی‌دهد

نامه‌ای که ساده و صمیمی است
بوی شعر و داستان نمی‌دهد:

با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی‌دهد

کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی‌دهد

یک وجب زمین برای باغچه
یک دریچه، آسمان نمی‌دهد

وسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد، زمان نمی‌دهد!

فرصتی برای دوست داشتن
نوبتی به عاشقان نمی‌دهد

هیچ کس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمی‌دهد

هیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیه‌ای به رایگان نمی‌دهد

کس ز فرط های‌و‌هوی گرگ و میش
دل به هی‌هی شبان نمی‌دهد

جز دلت که قطره‌ای است بیکران
کس نشان ز بیکران نمی‌دهد

عشق نام بی‌نشانه است و کس
نام دیگری بدان نمی‌دهد

جز تو هیچ میزبان مهربان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : snow80

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا