- تاریخ ثبتنام
- 24/11/21
- ارسالیها
- 10,114
- پسندها
- 13,527
- امتیازها
- 70,673
- مدالها
- 49
سطح
22
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #71
طول چاه بنظر بین هشت تا یازده متر میرسید. خدایا من چطور جان سالم به در برده بودم؟ باید تا قبل از اینکه عزراییل در اینجا برای قبض روحم نیامده، هر چه زودتر میرفتم. فشاری به دستها و تنم وارد کردم و کمی خودم را بالا کشیدم. موفق شده بودم! حالا فقط کافی بود همینطور ادامه دهم تا رها شوم. نگاهم به دیوار مقابلم و برق کتانیهای سفیدم بود و فشار دیگری به کمر و پاهایم دادم. کاری بس طاقتفرسا و پردردی بود؛ اما بهتر از مردن بدون هیچ تلاشی بود. یک متر رو نیم بالا رفته بودم که هم زمان با غرش دهشتناک آسمان، صدای جیغی شنیدم و گوش تیز کردم. لازم نبود تا صبر کنم، جیغها پشت سرم از بالای سرم و با فاصلهای نه چندان دور از چاه میآمد. حس کردم پاهایم سست میشود و سقوط میکنم؛ این صدای سیما بود! پایم را محکم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر